کنجاله سویا و نقش آن در تغذیه طیور
میزان پروتئین کنجاله سویا ممکن است تحت تاثیر واریته و روش استخراج روغن، بسیار متغیر باشد. به طور معمول کنجاله های حاوی پروتئین بالاتر از دانه های بدون پوسته تولید می شوند در حالی که کنجاله هایی با پروتئین پایین تر از دانه های پوسته داری که دارای فیبر بیشتر و انرژی قابل سوخت و ساز کمتری می باشند، تهیه می شوند. تفاوت هایی در انواع دانه های سویای مورد استفاده وجود دارد که این موضوع چه بسا محتویات پروتئین و چربی دانه در اوایل رشد صورت می گیرد، پروتئین تقریباً تا مرحله انتهایی بلوغ دانه شکل می گیرد، بنابراین شرایط رویش و برداشت بیشتر در میزان پروتئین دانه موثر می باشد. کارخانجات روغن کشی تقریباً مقدار 65 درصد دانه را پروتئین و 35 درصد آن را روغن در نظر می گیرند. به تازگی ارقام جدیدی که برخی از آنها با رش های مهندسی ژنتیک تولید شده اند، معرفی گردیده اند، تاکنون (2004) واریته های جدیدی که تغییر ژن یافته و ترکیب غذایی انهانیز بهبود یافته باشد و یا مواد ضد تغذیه ای آنها کاسته شده باشد ارایه نشده است به این دلیل که تغییرات ژنتیکی پتانسیل قابل توجهی برای کاهش میزان مواد ضد تغذیه ای سویا وجود دارد.
در مسیر روغن کشی، ابتدا پوسته دانه ها (تقریباً 4 درصدی وزنی) جدا می شود و سپس خرد می شود و در شرایط دمایی C 70 قرار می گیرد. سپس دانه های داغ خرد شده سویا با فشار به صورت پرک هایی به ضخامت 25/0 میلی متر تبدیل می شوند تا عمل روغن کشی با حلال که معمولاً هگزان است، به راحتی صورت پذیرد. حلال هگزان به دلیل قابلیت اشتعال پذیری و سرطان زایی زیاد باید به طور کامل از کنجاله جدا شود. بروز مشکلاتی در مراحل روغن کشی که سبب ماندن مقداری هگزان در کنجاله شود، معمولاً منجر به پیدایش ناگهانی جراحت های شدید کبدی در پرندگان می شود، کنجاله سویا، مانند اکثر مکمل های پروتئین گیاهی دیگر دارای خاصیت غبارزایی زیادی است، مقداری از گرد و غبار موجود در مکنده های هوا در سالن مربوط به سویای موجود در جیره های آردی می باشد. حرکت سویا در لوله های رابط بسیار نامطلوب است و ممکن است سبب انسداد مسیر بین سیلو ها شود. افزودن مادی مانند خاک رس بنتونایت حتی به مقدار کم (حدود 5/2 کیلوگرم تن ) می تواند سبب بهبود حرکت این ماده در مسیر انتقال شود.
سویا دارای سموم طبیعی متعددی برای طیور است که مهمترین آنها بازدارنده تریپسین می باشد. همان طور که در بیشتر انواع حبوبات معمول است، بازدارنده های تریپسین تجزیه شدن پروتئین ها را متوقف می سازد و حضور آنها در غذا با بزرگ شدن پانکراس مشخص می شود. علاوه بر کاهش رشد و تولید تخم مرغ، بازدارنده های تریپسین با بزرگ شدن پانکراس (در ابعاد 50تا 100 درصد) قابل تشخیص است. خوشبختانه حرارت در خلال روغن کشی معمولاً برای از بین بردن بازدارنده های تریپسین و سمومی که کمتر مورد توجه اند، همچون گلوتینین کافی می باشد. در کشورهای توسعه یافته سطوح بازدارنده های تریپسین به طور ساده از طریق تخمیر و یا رویش جوانه حبوبات کنترل می شود؛ به طوری که قابلیت هضم پروتئین دانه های تخمیر شده و یا رویش یافته به مدت 48 ساعت تقریباً با دانه های سویای حرارت دیده شبیه می باشد. سطوح بازدارنده های تریپسین را معمولاً با فعالیت اوره آز در کنجاله سویا اندازه گیری می کنند. اوره آز اثر چندانی بر روی پرندگان ندارد. همچنین حساسیت اوره آز به حرارت بسیار مشابه بازدارنده تریپسین و اندازه گیری آن بسیار آسان است؛ بنابراین اندازه گیری اوره آز باقیمانده در کنجاله سویا یک روش استاندارد کنترل کیفی می باشد. اوره آز زا با توجه به تغییر pH در خلال آزمایش برآورد می کنند؛ به طوری که مقادیری در دامنه بین 05/0 تا 15/0 قابل قبول است. مقادیر بالاتر، به معنی حضور مقادیر بیشتر اوره آز (یا بازدارنده تریپسین ) است؛ بنابراین این آزمایش برای تشخیص کنجاله های نپخته مناسب می باشد. در حالی که مقادیر پایین pH نشان دهنده ار بین رفتن سموم می باشد ولی هیچ اشاره ای به پختن بیش از حد ان ندارد که باعث از بین رفتن سموم می باشد ولی هیچ اشاره ای به پختن بیش از حد آن ندارد که باعث از بین رفتن لیزین و کاهش انرژی آن می شود. به همین دلیل برخی مواقع از آزمایش های دیگری استفاده می شود. تعیین درجه محلولیت در هیدروکسید پتاسیم، آزمایش نسبتاً ساده ای می باشد. دیل و همکارانش در دانشگاه جورجیا یک رابطه ای بین رشد جوجه ها و درجه محلولیت پروتئین کنجاله سویا در محلول 2 دردص هیدروکسید پتاسیم مشاهده نمودند. حرارت سبب کاهش درجه محلولیت پروتئین می شود؛ بنابراین مقادیر پایین به معنی پختن زیاد و مقادی ربالا به معنی پخت نا کافی می باشد. مقادیر 85 درصد و بیشتر درجه محلولیت به معنی نپختن و مقادیر 70 درصد و کمتر به معنی زیاد پختن شدن کنجاله است. این اندازه گیری تحت تاثیر اندازه ذرات کنجاله و زمان واکنش قرار می گیرد بنابراین روش کار در هر آزمایشگاهی باید به صورت استاندارد تهیه شود. از آنجا که حرارت دان رنگ کجاله سویا را تغییر می دهد از این روش نیز می توان برای کنترل کیفی استفاده کرد. به طور ساده اندازه گیری رنگ به وسیله دستگاه رنگ سنج می تواند درجه پختن کنجاله را نشان دهد. درجات روشنی قرمزی و زردی می توان با تغییر در درجه حرارت های پخت و زمان سنجید. مجدداً یادآوری می شود که اندازه ذرات کنجاله در دوره آزمایش بسیار مهم می باشد.
در بیان کیفیت کنجاله سویا، میزان بازدارنده تریپسین آن مهم تر از سایر مواد ضد تغذیه ای است. اغلب ادعا می شود که حدود 50 درصد کاهش وزن که با مصرف کنجاله سویای کم حرارت دیده مشاهده می شود مربوط به بازدارنده تریپسین فعال موجود در آن است.سایر مواد ضد تغذیه ای مهم عبارتند از : ایزفلاون ها، لکتین ها و الیگوساکارید ها. لکتین ها، گلیکوپروتئین های ضد تغذیه ای هستند که به بافت اپیتلیوم روده متصل شده و سبب اختلال در کار آن می شوند، زیرا سبب ضخیم شدن اپیتلیوم شده و در نتیجه جذب کاهش می یابد. واریته هایی از سویا وجود دارد که فاقد لکتین هستند، لذا با تعیین ارزش غذایی آنها می توان اطلاعاتی در مورد اهمیت و اثرات لکتین به دست آورد. استفاده از ارقام اخیر در جیره جوجه های گوشتی، نسبت به سویای معمولی حرارت ندیده،رشد بیشتری را در پی داشت. اما این افزایش رشد با مصرف سویای فاقد بازدارنده تریپسین بیشتر بود. لذا می توان نتیجه گرفت که در تعیین ارزش غذایی کنجاله سویا، میزان بازدارنده تریپسین آن مهم تر از لکتین می باشد.
در بیشتر مواقع کم حرارت دیدن کنجاله سویا مشکل ساز استف اما گاهی اوقات نیز زیاد حرارت دیدن مشکل آفرین است. در اثر حرارت زیاد، میزان در دسترس بودن لیزین کهش می یابد و پروتئین قابل حل در محلول پتاس آن کاهش می یابد. بر طبق مطاله دیل و همکاران به نظر می رسد که در صورت استفاده از کنجاله سویا که زیاد حرارت دیده است می توان با افزودن 5/0 کیلوگرم ال- لیزین هیدروکلرید به هر تن خوراک برای هر 10 درصد کاهش قابلیت انحلال پروتئین (کمتر از 70 درصد ) مشکل را برطرف نمود.
در چند سال اخیر توجهات زیادی به برخی از کربوهیدرات های کم هضم کنجاله سویا معطوف شده است. آلفاگالاکتوزید از گروه الیکوساکاریدها سبب کاهش انرژی قابل سوخت و ساز، کاهش هضم فیبر و سرعت بیشتر مواد گوارشی می شود. در ترشحات هضمی دستگاه گوارش پرندگان آنزیم آلفا 1-6 گالاکتواکسیداز وجود ندارد. علاوه بر کاهش هضم، به نظر می رسد که بین وجود این ماده در فضولات و زخم های بالشتک کف پا در بوقلمون های جوان و مرغ های مادر ارتباطی وجود دارد. کنجاله سویا معمولاً حاوی حدود 6 درصد ساکاروز، 1 درصد رافینوز و 5 درصد استاکیوز می باشد که هیچ کدام انها به خوبی در پرندگان قابل هضم نیستند. افزودن رافینوز و استاکیوز به پروتئین خالص سویا تا حصول سطح انها در کنجاله سویا سبب کاهش معنی داری در انرژی قابل سوخت و ساز ان می شود. این مشکلات باعث محدودیت مصرف کنجاله سویا، به ویژه در جیره های قبل از پیش دان بوقلمون می شود. راه حال این مشکل، مربوط به تغییر شرایط فرآیند سویا یا مصرف آنزیم های صنعتی می باشد. استفاده از حلال اتانول به جای هگزان سبب حذف الیگوساریدها می شود. انرژی قابل سوخت و ساز کنجاله های حاصل از واریته های با الیگوسارید پایین حدود 200 کیلو کالری در کیلوگرم بیشتر است. در حال حاضر آنزیم های گالاکتوسیداز برای کمک به هضم پروتئین های گیاهی در بازار موجود است که گمان می رود در هضم موادی چون رافینوز و استاکیوز موثر باشد.
مشکلات احتمالی
مهم ترین مواردی که باعث نگرانی است شرایط فرآوری و اندیس اوره آز یا قابلیت انحلال پروتئین این محصول است. کنجاله سویا مقدار قابل توجهی پتاسیم دارد. در مناطقی که به دلیل عدم امکان استفاده از پروتئین های حیوانی، به ناچار مقادیر زیادی کنجاله سویا مصرف می شود ممکن است مشکلاتی نظیر انتریت، بستر مرطوب و ضایعات بالشتک کف پا بروز می کند.
کارشناسان شرکت در اسرع وقت پاسخگوی شما عزیزان خواهند بود